کد مطلب:47949 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

گنجینه پرسمان » قرآن

لطفاً در مورد شيوه يادگيري قرائت قرآن (با صوت و لحن) و منابعي كه ميتوان از آنها استفاده كرد اين جانب را راهنمايي فرماييد؟

ان شأ اللّه كه در پناه قرآن موّفق و پيروز باشي. نميدانم چرا از نوشتن نام كوچكت در برگة پرسشنامه خودداري كرده بودي. شايد فراموشت شده است و يا دوست نداري كسي نام كوچكت را بداند. اگر تو اين طور راحتتري، اشكالي ندارد. ولي اي كاش نام كوچكت را مينوشتي تا من بدانم كه پرسشگري كه سؤال فرستاده، خواهر است يا برادر. شناخت دقيق پرسشگر كمك زيادي در نوشتن پاسخ ميكند. بگذريم. اين مسأله چندان مهم نيست. آنچه مهم است علاقة تو به قرآن و يادگيري مطالب مربوط به آن است.

پرسشگر گرامي! هر سه سؤال تو دربارة حضرت يحييغ بود. البته پرسش اول تو كه در آن سنّ حضرت يحيي را در زمان شهادت خواسته بودي، پرسش قرآني نبود. قرآن كريم در اين باره سخني نگفته است. دو پرسش ديگرت را هم يكجا پاسخ ميدهم. وقتي خلاصة زندگي آن حضرت را برايت بنويسم پاسخ هر دو پرسشت را دريافت خواهي كرد. مفسّر بزرگ روزگار ما علامه طباطبايي در تفسير سورة مريم چند صفحه دربارة زندگاني حضرت يحيي نوشته كه پاسخ من هم بر گرفته از همان جاست. به روح پاك آن مفسّر بزرگ قرآن درود ميفرستم و خلاصهاي از زندگي يحييغ را برايت مينويسم:

حضرت يحيي فرزند حضرت زكريّا و پسر خالة حضرت عيسيغ بود. تولّد حضرت يحيي به شكل معجزه اتفاق افتاد; زيرا زكريّا و همسرش هر دو پير بودند و ديگر اميدي به بچّه دار شدن آنها نبود. زكريّا به درگاه خدا دعا كرد و از او در خواست نمود كه در همين سنّ پيري كه انسان ها نميتوانند بچّه دار شوند، خدا به او فرزندي عنايت فرمايد. همان طور كه در آية 39 سوره آل عمران آمده، خدا دعاي زكريّا را اجابت كرد و به او بشارت داد كه پسري به نام يحيي به او عنايت خواهد شد.

يحيي از همان كودكي به عبادت خدا پرداخت و پرهيزكاري و دوستي با خدا را برگزيد. او مردم را به يكتاپرستي و انجام كارهاي خوب و ايمان به پيامبران پيشين دعوت ميكرد و وقتي حضرت عيسيبه پيامبري برگزيده شد، مردم را به ايمان آوردن به آن حضرت تشويق نمود.

دربارة علت شهادت حضرت يحيي در قرآن سخني به ميان نيامده، اما در برخي روايات آمده است كه پادشاه آن روزگار با زن گنهكاري روابط نامشروع داشت. يحيي او را از اين كار باز داشت و به پادشاه نصيحت كرد كه خود را با اين كار آلوده نسازد. زن بدكار كه ميترسيد بر اثر سخن يحيي از چشم پادشاه بيفتد، پادشاه را وسوسه كرد كه يحيي را به قتل رساند و سر از تن او جدا سازد. پادشاه كه به شدّت فريب زن بدكار را خورده بود، حضرت يحيي را به شهادت رساند و سر آن پيامبر عزيز خدا را به زن گنهكار هديه داد.

اميدوارم كه پاسخ مورد نظرت را دريافت كرده باشي، سه برگة پرسشنامه پست رايگان برايت ميفرستم كه به دوستانت بدهي. البته اگر خودت هم سؤالي داشتي ميتواني در يكي از اين برگه ها بنويسي و برايم بفرستي.